ولنتاین رسید!!!

 

خب بلاخره رسید روز ولنتاین..  

  

اووووه چقدر هر سال شلوغ بود.. چقدر خاطره وجود داره این وسط.. چقدر خنده پشتشه.. چقدر کلک بود.. 

چیزی که الان همه جا جا افتاده برای روز ولنتاین کادو دادن رفیقاست.. راستش اون موقع که مثل الان دختر خوبی نبودم.. خانووووووووم نبودم و اینا همیشه از ۲ هفته قبل ولنتاین نقشه ها شروع میشد.. نه این که بگید مثلآ دنبال چیزی بودم ها نه.. من کلآ بدم میومد از این قرتی بازی ها.. از ۲ هفته قبل تلاشو شروع می کردم تا یه دعوای حسابی راه بیوفته تا ۱ هفته بعد ولنتاین.. 

حالا این وسط یکی خیلی گیر می داد و از خود گذشتگی و کوتاه می اومد آدم حرصش در می اومد.. یا این که پارسال اون مدت قهر کردیم ولی بدبختی یارو از من زرنگ تر بود.. همراه کادوی عید به عروسکی که باد کرده بود رو دستشو داد.. چقدر بدبختی کشیدم تا بیارمش خونه.. با اون جعبه ی یزرگش.. فکر کنم هم قد خودم بود جعبه اش.. چقدر دروغ شاخدار گفتم به خاطرش.. خب آخه کدوم آدم عاقلی کادوی ولنتاینو بعد عید تو حراجی میخره؟؟ اونم با اون همه چرت و پرت توش.. انقدر تمیز نقش بازی کردم کم بود مامانم به زور ببرم همونجا تا یکی دیگه ازش بخریم..  

 

 

از اونجایی که مامان من سعی داره معنی ولنتاینو عوض کنه تو این روز به بچه هاش کادو میده و بیشتر این کادو برای اینه که ما دلمون نخواد وقتی دارن با بابام به هم کادو میدن.. ما هم که از خدا خواسته ۳ تایی کلی چیز میز ازشون میگیریم..  

 

 

درسته که این روز یه بهانه ی دیگه برای شاد بودنه و درسته خیلی ها عقیده دارن بهتره روز سپندار مزگان رو جشن بگیریم. ولی من برای این که دل شما هم نشکنه با کمال میل اعلام می کنم اون روزم کادو هامونو میگیریم.. ما دنبال بهانه ایم برای یکم دور هم بودن.. یکم خندیدن.. یکم شادی.. یکم مسخره بازی در آوردن.. 

امشبم مثل هر سال شیرینی گرفتیم و اومدیم خونه.. الانم جاتون خالی در حال میل کردن شیرینی ام..  

 

 

 

اینم عکس کادوی امسال مامانمه.. درسته کمه ولی خب از قدیم گفتن مفت باشه کوفت باشه : 

 

 

هرچقدرم که از این روز بدت میاد و هرچقدرم برات مثل هرسال نیست بازم میشه توش خاطره ساخت.. هرچقدرم که عاشق نیستی ولی دورت کسایی رو داری که هم دوسشون داری و هم اونا دوست دارن.. امروز بهترین فرصته برای شاد بودن.. یه کاری کن که امروز برای عزیزانت متفاوت باشه از روز های دیگه..   

 

 

من هیچ وقت تو زندگیم عاشق نبودم.. البته بگم عشق با دوست داشتن فرق داره.. ولی خیلی ها رو از صمیم قلبم دوست دارم.. برای شادبودن نباید حتمآ عاشق بود.. به کسایی که دوستشون داری عشق بورز.. 

خب دیگه.. دلم نمی خواد از دوست داشته هام حرف بزنم.. نمی خوام بشه مثل وبلاگ های دیگه.. نمی خوام خسته بشی از خوندن.. فقط یه چیزی.. تو که وقت میذاری وبلاگ منو می خونی چون دوست داری نوشته هامو .. تو که برای خودت ارزش قائلی .. تو هم یکی از کسایی هستی که من توی این دنیای مجازی دوسش دارم.. تو مهمون خونه ی مجازی منی.. پس از صمیم قلب میگم:    

 

  

 

ولنتاینت مبارک عزیز...!! 

  

  

 

 

 

------------------------------------------------------------------------------------------------------ 

 

پی حال به هم زن نوشت: نمی خواستم اینو بگم ولی بذار بگم همه بشناسیدش.. یه آدم فوق بی شخصیت چند وقته برای من کامنت می ذاره.. هر چی کا لایق خودشه به من میگه.. آقای به ظاهر محترم که هر بار با یه اسم کامنت میذاری و ادا های مسخره ای می کنی.. دارم بهت اخطار می کنم.. تکرار کنی کامنت های وبلاگمو تاییدی می کنم و رسمآ دایورتت می کنم روی دیوار.. من اعصاب این بچه بازی های شما رو ندارم.. اگه جنبه ی دنیای مجازی رو نداری نیا.. اگه تو اینجا ندیده دنبال دوست دختری رسمآ بهت بگم برو غاز بچرون.. من مثل تو کثیف نیستم.. پره همه جا از امثال تو.. نظرت برام اصلآ مهم نیست.. تو که فکر می کنی خیلی زرنگی ولی هیچ چیز درستی ازم نمی دونی.. اگه یکم شخصیت برای خودت قائل باشی گورتو گم می کنی.. 

  

------------------------------------------------------------------------------------------------------- 

شرمنده.. می دونم جای درستی نبود ولی لازم بود گفتنش..

نظرات 24 + ارسال نظر
اوا دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 20:45

اول

به سلامتی و میمنت..
طلا مال تو شد..

نیما دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:14 http://www.arezuhaye-aghaghi.blogsky.com

نقره رو بدی به حاجیت !

نقره هم برای تو.. آتیش زدم به مالم.. نبود برنز هم بدیم بره؟؟

اوا سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:10

منم کادوی ولنمو از خانوادم گرفتم...یه دعوای دیگه...
خوشحالم که لااقل تو با شرایط بدی که توو خونه داری امرووز برات خاطره شد...

چرا باز؟؟ سر چی؟؟ می دونی فرق بین منو و تو چیه؟؟ من همیشه کوتاه میام.. چون نمی خوام آرامشمو به هم بزنم. حس دعوای جدید ندارم دیگه به خدا..

اوا سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 00:11

گوویا من دومداله شدم!!!

برزنتو بزن دیوار برای قشنگی..

کورش تمدن سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:38 http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
بابا حدا بده شانس
از همه طرف واست کادو میریزه
دست مامانت درد نکنه
ازشون سوال کنید به دوستان اینترنتی هم کادو تعلق میگیره؟
ولنتاین شما هم مبارک
درباره پی نوشتتون هم باید بگم زیاد جدی نگیرش آدم بیمار زیاده خودت رو ناراحت نکن

سلام.
شانس؟؟ کوش؟؟ شما دیدیش؟؟ چه شکلیه؟؟ شبیه من هست؟؟
دست شما درد نکنه.. قابل نداره هااا.. (خودشو که نمیشه داد ولی عکسشو میشه ها.)
حتمآ سوال می کنم ازش ولی بعدش ممکنه یا انقدر سوال پیچ بشم که رک لو بدم بلاگمو و عواقب بعدش یا درجا بره سر عواقب بعدش.. اگه نرسید جواب بهتون بدونید گفته با کمال میل..
ممنون..
چشم.. بیار بودن چینین افرادی رو میدونم ولی سودی که ازش میبرند رو نه.. برام قابل هضم نیست..

ممنون..

زیتون 7 سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 http://zatun1001.persianblog.ir

روزابرازعشق ودوستی ومحبت برشمامبارک
این ادرسم ازپست پنجم بروزشده است باشعری ازشفیعی کدکنی

ممنونم عزیزم..
خدمت میرسم..

لیلی سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:38

سلام غزل.
راستش این پاراگراف اخرتو که خوندم ( فقط یه چیزی.. تو که وقت میذاری وبلاگ منو می خونی چون دوست داری نوشته هامو .........) دلم نیومد مثل همیشه بیام و دل نوشتهات و بخونم ولذت ببرم و بعد اروم و بی سرو صدا برم.
ولنتاین تو هم مبارک غزلم.
میزبان خوبی برای خونه مجازیت بودی که مهمون همیشگیت شدیم.
راستی حال و روزت چطوره؟شرایط خونه نرمال شده ؟خیلی خوبه که همتون بعد اون شب دور هم جمع شدیدو شاد بودید. خدارو شکر.

سلام لیلی جونم.
تو لطف داری واقعآ.. نمی دونم در برابر این همه محبتت چی کار باید کنم و چی بگم.. فقط میگم ممنونم که کامنت گذاشتی تا بدونم خوندی و دلم خوش شه..
مرسی گلم..
خوشحالم که راضی ایی از مهمون نوازیم. مهمون عزیزم.
من هنوزم تا صبح بیدارم.. نماز خون شدم.. ولی هنوزم داداشم قلبش درد می کنه.. هنوزم شب که میشه استرس میگیره..
ممنونم عزیزم.

مجتبی سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:14 http://www.shahzadde.blogsky.com/

ای دل!!!!!
محض رضای خدا نه یک بار کادوی ولنتاین دادیم و نه گرفتیم!!!!
انشاالله همیشه مامان و بابا اینجوری عشقولانه باشن

ای بابا.. حداق اگه کادو نگرفتین کادو میدادین خب.. برای تمرین همین الان به یکی کادو بدید تا دیر نشده..
ممنون.. البته اینم بگم که ما ۳ تا بچه (بچه که چه عرض کنم.. من آخریه ام.) خودمونو می کشیم دعواشون بندازیم طلاق بگیرن راحتشیم ولی خب خیلی مقاومت می کنن در برابر زیراب زنی هامون خب..

مجتبی سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:15 http://www.shahzadde.blogsky.com/

والا آدم میمونه به این جماعت چی بگه.
ولی خداییش بیخیال تاییدی کردن نظرات بشید!یکجوریه!

خب برای بی خیال شدن مشکلی نیست.. من خودم ته بی خیالی ام ولی نظرات تاییدی خوبیش اینه که بحث توش نیست..یه کلامه.. ولی خب یه جوریه..

مجتبی سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 23:17 http://www.shahzadde.blogsky.com/

تا یادم نرفته!
این آدرس جدید وبلاگ منه!بعد از اینکه حضرات فیلترکردن مجبور شدم بیام بلاگ اسکای.
خوشحال میشم اینجاهم ببینمتون.
یاعلی

به به به منزل نو مبارک..
با کادوی مجازی خدمت میرسیم برای خونه دیدنی.. به سلامتی و دل خوش..
حتمآ..
موفق باشید..

آرش چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:17

برات متاسفم.........................

و من بیشتر برای شما......

آفتاب پرست چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 17:43

سلام غزلبانو

کادو. مبارک
امااون لب تاپدلحالمو بهم زد لب تاپ منم دله دلی پری دارم از این دل !!!

خوبه که خوشحجالی به روزم ها و منتظرت

سلام.
متشکرم..
دل پر؟؟ چطور؟؟ من که ازش خیلی راضی ام.. توی خاندان ما همه دل دارن.. خیلی هم راضی اند..شما سلیقه اتو عوض کن.. نمایندگی آشنا هم دارم.. می دونی به نظر من اینطور حرف زدن درست نیست.. می تونستی نگاهش نکنی.. من اون عکسو برای شیرینیش گذاشتم.. البته من ناراحت نشم.. گفتم بدونی..
خوندمش تو گوگل ریدر..

زمستان چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:53

آره واقعا راست گفتی که اگه به حرف کسی گوش بدم کلام پس ....
خودم هم جدیدا به همین نتیجه رسیدم اما خیلی دیر شده
ممنون هلاکوخان

نه عزیزم.. هیچ وقت دیر نیست..منم تازه شروعش کردم..
۴کریم زمستونی جونم..

زمستان چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 19:09


بهنام چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 20:12 http://www.delnevesht2010.blogfa.com

سلام...
ولنتاینت مبارک...
چقدر کادو میگیری تو خب دل منم کادو میخوااااااااااد
عجب شیرینیه خفن و باحالی هم هست خیلی هوس کردم خدا بگم چیکارت نکنه!!!
کلآ این پستت یه جوری بود که دهنمون رو آب انداخت
و در آخر حالمون رو به هم زدی با اون پی نوشت بیمارن دیگه چه میشه کرد؟؟؟!!!

سلام.
با تاخیر ممنون..
الهی.. خوب به مامانت بگو برات بگیره.. نگرفت به دختر همسایه تون بگو..
نوش جونم.. جات خالی خیلی هم خوشمزه بود.. حیف کم بود..
خب یعنی پست خبیثم درست عمل کرده؟؟

ای بابا.. حالا حال به هم خوردگیتو نریز تو وبلاگ من هاا.. تازه تمیزش کردم.. قبول دارم.. ولی کار زیاد میشه کرد هااا..

آفتاب پرست پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:08 http://www.aftabparast.blogsky.com

کاملا معلوم بود ناراحت نشدی ها !!!!!

خوب واقعا دل پری ازش داشتم دیگه دروغ که نمتونم بگم !! تو ۲ سال شونصد بار ویندوز عوض کردم اونم تازه کار سنگین ازش نمی شکم و فقط پروژه هام توشن!!

دی نازکی هستی ها !!!

شیرنیت هم خوشمزه بود

خب پوریا خان همه ی کامی ها همینه.. این مشکل ویندوزه که بعد یه مدت لازمه عوض شه چون سرعت کامی خود به خود بعد یه مدت کند میشه.. کارکرد یه ویندوز یا کامپیوتر بستگی به سلیقه و طرز استفاده ی فرد داره.. من از وقتی خریدم ۲ بار ویندوز عوض کردم اونم چون لازم بود.. بعدشم توی خرید لبتاب اگه آشنا نداشته باشی راحت لبتاب دسته ۲ رو پلمپ شده بهت جای دسته اول میدن.. من با چشم خودم دیدم که چنین کارایی می کنن..
من از قضاوت سرسری متنفرم.. خونمو به جوش میاره.. حالا سر هرچی.. مهم قضاوته.. بچه که نیستیم..
آره خیلی خوشمزه بود..

مجتبی پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:33 http://www.shahzadde.blogsky.com/

من اعتراض دارم!
کادوتون کوش؟

وارد نیست به خدا..
عکسشو گذاشتم هاا. زیر عکس کیک..

مجتبی پنج‌شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:34 http://www.shahzadde.blogsky.com/

با اجازه بزرگترا()لینکتون کردم.

خواهش میشه.. من که بی اجازه وارد گوگل ریدرتون کردم..البته آدرستونو هاا..
بزرگترا اجازه دادن

عبدالکوروش جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:28 http://www.potk.blogfa.com

ازبس پست قبلیت تنم رو لرزوند جرات نکردم کامنت بذارم واست!
آخه دختر جان فکر نمیکنی شاید قلب یکی ضعیفه؟!
بخدا اونشب توی خواب هی حس میکردم یکی داره بیخ گوشم یه چیزی میگه!!
تو رو خدا دفعه بعد اگه خواستی همچین پستی بذاری بالاش بنویس افرادی که ناراحتی قلبی و عصبی دارند این رو نخونند.
باور کن نصفه عمر شدم

آخی.. ای وای ببخشید..
راستش من خودم هنوز خواب درست و درمون ندارم.. منم هر شب چنین حسی دارم..
چشم.. حتمآ گروه بندی می کنم پستای ترسناکمو.. ولی جدی من اونو به خاطر این نوشتم که به جای ترس یکم رو کارای روزانم دقت کنم.. تنها چیزی که تونسته منو نماز خون کنه همین اتفاقه..
خلاصه حسابی شرمنده ..

نوید جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 15:17 http://sedaye_zendegi.mihanblog.com

چرا به ما کسی کادو نداد ؟

ولنتاین مبارک ... با تاخیر البته

لابد خودتون نخواستید که به زور بگیرید.. این کادوهایی که میبینی همش چند ساله دارم زیر سازیش می کنم تا الان انقدر راحت میگیرمش..
ممنونم.. همچنین برای شما..

آفتاب پرست شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 http://www.aftabparast.blogsky.com

غزل باورت میشه جواب کامنت قبلیم رو دیدم تو کافی نت مردم از خنده (( من خونه نت ندارم دانشجوییه دیگه ))

لحن صحبت کردنت کامل تو گوشمه
بابا بیخیال چقدر جدی میگیری همه چی رو !!!!

اصلا دل بهترین لبتاپ دنیاست !!!

راستی به روزم ها عزیز

نمیشه از گودر نخونی حالا ؟

سعی می کنم باورم شه..

لحنم؟؟ مگه بلدی با لحن متغییر بخونی..خیلی خوبه..

می دونی منظور من از این دفاعیه ها کلی بود.. این یه چیز ساده است و بد ترش میشه اوضای الانمون.. اگه قرار باشه واسه هر حرفی ساکت بشینیم که نمیشه.. حتی چیزای کوچیکم مثل لبتاب ارزش دفاع داره..
مگه نه؟؟ تازه این یه گپ دوستانست.. یه سری توضیح از چیزایی که می دونم .. بزرگش نکن .. جنگ که نی.. کامنت ولنتاینیه ..

اوکی.. آخه اونجا لیست همه ی بلاگ ها هست و به همشون سر میزنم.. سعی می کنم از اینور بیام.. فعلآ که درگیر خونه تکونی ام

آفتاب پرست شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:14 http://www.aftabparast.blogsky.com

نه کلا مثل این که دوست داری زیاد توضیح بدی ها !!!!

خیلی باحالی غزل
من نمیدونم همینجری خندم میگیره از خوندن پست هات و جوابیه هات

به خدا قصد توهین و جسارت ندارم ها فقط لحن ممتدت و کلماتی که مثل فردوسی پور تند تند ادا می کنی تو گوشمه

damn it sorry young lady
forgive me about this

علاقه ای به زیاد حرف زدن ندارم.. ولی دوست ندارم کلماتو بخورم و نمی خوام کسی از خوندن حرفام بد برداشت کنه توضیحش میدم..
متشکرم..
مشکلی نیست.. خوشحال میشم تو این روزای بد باعث خنده باشم..

متاسفانه اصلآ اینطوری نیستم.. می تونی از کسایی که باهام حرف زدن بپرسی ولی قبول دارم نوشتنم اینطوریه..

مشکلی نیست..

آفتاب پرست یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:50

از گووووووودر نخوووووووووووووووووووونننننننننن

اووووووووووووووووووووووکییییییییییییییییییییییییی.. ولی قول نمیدم.. خب از اینور تنبلیم میاد....خیلی طول میکشه تا یکی یکی بلاگا رو باز کنه خب..

نوید پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 20:00 http://sedaye_zendegi.mihanblog.com

پس زیر سازی می خواسته و من خبر نداشتم ... حالا چجوری زیرشو رو بسازم ؟!!!!

این قسمتش برای هر کی یه جوره.. بستگی داره خب.. تنها کسی که میتونه بهت کمک کنه خودتی و بس..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد