تموم شد!!

دارم می نویسم.. پشت هم و بی فاصله..

  

  

 

می نویسم..می نویسم ... 

 انقدر نوشتم تا شد این: 

 

 

 

به تموم زبان ها نوشتم تا باورم شه.. تا باورتون شه.. تا همه ی دنیا بفهمن که بلاخره تموم شد و راحت شدم .. 

آقا تموم شد.. خانوم تموم شد.. 

امتحانام بلاخره تموم شد.. 

۱ ترم گذشت.. یه ترم از ورود من به دانشگاه.. به محل تفریح .. ای بابا ببخشید یعنی تحصیل.. 

امروز آخرین امتحانم بود.. هنوز نمره هاش مونده.. از این به بعد باید دخیل ببندم تا نیوفتم..تا مشروط نشم.. ۲ تا از نمره هام مونده هنوز.. می ترسم ازشون.. 

ولی همین که تموم شد خودش کلیه.. آخریش واقعآ معرکه بود.. حتی ۱ تست هم از ۳۰ تا نزدم.. خدا نگه داره صندلی جلوییمو.. تشریحی هامم بیشتر شبیه انشا شد.. خیلی بی ربط شد.. خدا کنه استاد متری باشه.. و خدا کنه دختر جلوییه بچه درس خون باشه.. 

ولی چی بگم از شانس بدم..  

هنوز امتحان تموم نشده از دماغم در اومد.. از مامان و بابام گرفتم گویا.. چون فقط اونا مریض اند.. 

داشتم جون میدادم..  

بعد از امتحان دوست موکت جون اومد جلو گفت شما هم امتحان داشتید؟؟ گفتم نه اومده بودم با دوستام آلیسا آلیسا بازی کنم.. خندید گفت منم بازی.. گفتم خرس گنده زشته خب.. گفت چه درسی.. ایشون ترم ۶ اند مثلآ ولی اندازه ی ۳ ترم پاس کردن.. خیلی جالب بود.. از تجربیات بعد امتحاناش گفت و منم سعی کردم درس بگیرم.. 

گفت من بعد امتحانا میرم چند تا بازی میگیرم و میشینم سرشون.. گفتم طفل تشریف دارید که بازی می کنید.. گفت بابا بازی فکری مثل فوتبال.. گفتم چی میگی؟؟ از کی تاحالا شده بازی فکری.. 

خلاصه کلی برنامه ریخت برام که برو این کارو کن و این کارو نکن و اینا.منم تا اومدم خونه حالم بد شد و همه ی برنامه هام به هم خورد.. دیدید حالا بد شانسم؟؟  

بی خیال.. مهم اینه که الان داره خوش میگذره.. 

از همه لحاظ.. 

شما هم خوش باشید.. 

امیدوارم امتحانای همه خوب تموم شه و زود تموم شه.. 

دعا کنید ۲ تایی که نیومده رو نمره ی خوبی بگیرم.. 

به امید روزهای خوش بعدی...