............؛؛؛؛؛؛

۱/ امروز: مردشور این یونی با این کلاس کنسل کردنای دقیقه ی ۹۰ اش..  

 

۲/ نمایشگاه کتاب: امسال ۲ بار رفتم.. هر ۲ بارشم کلی خوش گذشت.. پست جدا میخواد.. کی قراره بنویسم خدا داند و بس:دی  

 

۳/ معتاد:

معتاد کیست؟؟

معتاد کسیه که عملشو دائم تکرار میکنه..

معتاد کسیه که دماغشو هی میکشه بالا

معتاد کسیه که چشماش قرمزه بعد عملش

معتاد کسیه که به کمک احتیاج داره ولی کسی نمیتونه غیر خودش بهش کمک کنه..

معتاد کسیه که واسه این که درد نکشیدنش یادش بره میخوابه..

معتاد کسیه که تو خماریه

معتاد کسیه که از زندگی بیذاره ولی واسه یکم عمل بیشتر واسه این که زنده بمونه خودشو به در و دیوار میزنه..

معتاد کسیه که..

منم یه معتادم پس.. معتاد به این زندگی ..

منم عملم موزیکیه که چند روزه هی میخونه و میره از اول همون آهنگ.. بهش معتاد شدم..چشمام قرمز میشه بعد گوش کردنش..دماغمو میکشم بالا و میزنم از اول موزیک و ..................!!!   

 

۴/ یه جا خوندم:

                    بعضی از sms ها رو هیچ موقع نباید پاک کرد. همیشه یه نفر باید باشه که یادت بیاره از اون بتی که واسه خودت ساختی چی شنیدی، چی به سرت آورده، چه شب و روزایی رو گذروندی. باید یادت بمونه دلیل افسردگی و انزوا طلبی این روزات کی بوده. نذار یه خاطره‌ی خوب همه چی رو از یادت ببره. همین فراموشیه که باعث میشه برگردی و بخوای اون رابطه‌ی داغونِ تموم شده رو شاخ و برگش بدی. بخوای از نو بسازیش. اینجوریه که همدیگه رو به گند می‌کشین!

و

اگر دلت گرفته، سکوت کن؛ این روزها کسی معنای دلتنگی را نمی فهمد!   

 

۵/ مجازی کده:  

 

اسمش را میگذاریم دوست مجازی

اما آنسو یه آدم حقیقی نشسته

.

.

خصوصیاتش را نمیتواند مخفی کند

وقتی دلتنگی ها و آشفته گی هایش را مینویسد

وقت میگذارد برایم؛ وقت میگذارم برایش

.

.

نگرانش می شوم

دلتنگش می شوم

.

.

وقتی در صحبت هایم دوست یاد می شود

مطئن میشوم که حقیقی ست.

.

.

هر چند کنار هم نباشیم

هرچند صدای هم را نشنیده باشیم

.

.

من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم

هر کجای دنیا که باشد

.

.

همه ی دوستان مجازی ام را صادقانه دوست دارم.. 


یکیشم بد شرمندم کرده.. مرسی دختر آبان عزیزم..  

 

۶/ درس: خطر امتحان با درس های نخونده نزدیک است.. خدا خودت بخیر بگذرون..

نظرات 13 + ارسال نظر
دخترآبان شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 21:46

بعضی اس ام اسا نباید بمونه تو گوشی ... نباید باشه وقتی با دیدن و خوندن دوباره یه زخم به زخمات اضافه میشه ...

غزل من زیاد با اون شعر موافق نیستم ... من دیگه صادقانه دوسشون ندارم ...

ولی به نظرم برای یاد آوری حماقت های آدم لازمه بمونه..اگه داغ دلت تازه میشه عوضش یادتم میمونه که نذاری گذشته ی تلخ تکرار شه..

شما خوباشو در نظر بگیر..برای من دوستان مجازیم محدود شدن.. تعریفشونو عوض کردم..ولی اونایی که موندن رو میشه گفت صادقانه دوسشون دارم..

نیما یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:05

حالا کیا موندن ؟

دیگه چه خبر؟؟

دخترآبان یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:04

آره خب منم دارم خیلیا رو شیفت دیلیت میکنم ...

نیما مطمین باش تو بینشون نیستی :پی

کار درستیه .. امیدوارم آرومت کنه..
چرا خوشحالش میکنی؟؟

لیلی یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 14:26

من وچی؟؟منم صادقانه دوست داری؟؟
غزلی دیشب که پست نیمارو خوندم انقدر دلم هوای وبلاگ قبلیتو کرد که نگووووووووووو........
چقدر تو٬ نیما ورها باهم کلکل میکردیدو شاد بودید......
فکر کنم اون دلتنگی دیشبم با اون قطره اشک کوچولویی که دیشب بعد از خوندن پست نیما از چشم افتاد٬ گواه این باشه که منم صادقانه و الکی الکی همتونو دوست دارم.

آره عزیزم..مگه میشه یکی از خوب ترین دوستای مجازیمو دوست نداشته باشم..
راستش من اصلآ دوست ندارم برگردم به گذشته ای که آینده اش اینه..الان که خیلی چیزا عوض شده..
اوهوم..
هممون به هم عادت کردیم..اگه هنوز هم دوست داشتنی مونده و واقعیه واقعآ نابه .. ولی لیلی جونم مطمئنی قطره اشک میتونه دلیل این موضوع باشه؟؟

دخترک زبون دراز یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 15:25 http://www.dokhtarezabonderaz.blogsky.com

سلام غزل جونم چرا یه چند وقت ننوشتی ؟حالت خوبه؟منم بعضی از اس ها رو پاک نمی کنم تا خیلی چیزا یادم نره

سلام عزیزم.. مرسی خوبم..حسش نبود واسه نوشتن..میذارم پست همشو یکی میکنم..از تنبلیه..
دقیقآ.. ولی اگه فضولا بذارن و گوشیه بیکار مونده رو نگردن..

زیتون یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 17:36 http://Zatun1.blogsky.com

مرسی از تاکیدت!!

لیلی دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:22

( ولی لیلی جونم مطمئنی قطره اشک میتونه دلیل این موضوع باشه؟؟)
برای پیدا کردن جواب سوالت می تونی روجع کنی به پست خودت قسمت شماره ۵.خودت اونجا جواب سوال خودتو دادی عزیزم.قطره اشک من برای حس زیبای کسایی بود که نمی شناسمشون ولی باهاشون زندگی میکنم و ازشون خاطره دارم.
غزلم از همین الان سعی کن طوری زندگی کنی که اگه در اینده یادی از این روزا کردی٬دوسشون داشته باشی .



سعیمو میکنم لیلی.. نمیتونم.. از تلاشای بیهوده خسته شدم..

فهیمه چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:44 http://0purity0.blogfa.com

اتفاقا منم چند وقته دارم به این فکر می کنم که معتادم... نه به زندگی... به تنهایی! عجیبه هاا!

تو چرا معتاد شدی؟؟ رفیق نا بابت کی بوده؟؟

هیچ چیز تو این دنیا عجیب نیست.. حتی چیزایی که به نظرمون مسخره میان.. یکم که فکر کنی میبینی کاملآ عادیه!!!

A ز R ه H ر A ا Z پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 22:34 http://www.zafa.blogsky.com

سلام.منم جز اون پاک شده هام؟؟هان؟؟
چرا دیر به دیر می نویسی؟
چرا وبلاگم نمی آی؟
چرا اگه وبلاگم می آی نظر نمی ذاری؟؟؟؟؟//
معتاد معتاد معتاددوست دارم حتی اگه بهم سر نزنی!!دلم تنگ شده واست
توقع نداشته باش که اگه منو shift+del کنی منم همین کارو انجام بدم

نه بابا.. چرا میزنیم.. گناه دارم به خدا..
تنبلیم میاد دونه دونه بنویسم.. میذارم یهو هرچی یادم اومد مینویسم..
خوندم پستتو..
در هر صورت تو که میخوای بزنی.. بیا بزن دیگه دنبال بهانه نگردی خودتو خسته کنی:دی
منم همینطور.. مرسی زهرا جونم..ببخشید بی معرفت شدم..
من چنین کاری نکردم .. میکشمت چنین کاری کنی باهام

رها بانو جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 20:17 http://rahabanoo.blogsky.com/

سلام غزل خانومی

مورد 3 فوق العاده بود ! خیلی باحال نوشتی ...

با مورد 5 هم کاملاًموافقم ...

مورد 6 هم امیدوارم به خیر بگذره !

سلام رها بانوی گل..
مرسی..
والا انقدر بعد این چیز میز شنیدم که خودم دیگه مخالف شدم والا..
منم همینطور.....یعنی میشه

تلخ شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 15:52 http://chekhov.blogfa.com/

۱-مردشورشون را ببرن با کلاس اضافه گذاشتن ها!
2-خوب بود!
3-تا حدودی هستم!
4-شاید
5-
6-خدا به داد برسه

۱- دمت گرم با این صراحت:دی
۲- بلی
۳-
۴- چرا شاید؟؟ حرف بدی نیست
۶-الهیییییی برسه..

زهرا فومنی یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 http://www.butimar1365.blogfa.com

سلام غزل جونم..
اولی رو تجربه کردم دومی:اوه اوه واقعا اون نمایشگاه بین المللیه؟
سوم:خودم معتادم!!!!!از نوع نمیتونم بگمش
چهارم:یادت باشه دنیا ارزشه منزوی شدنو نداره پس لذت ببر!
من خودم الان مجازیم دیگه!
ششم:خداییش بدون دروغ دارم میگم دلم واسه درس خوندنو حبس شدن تو اتاق تنگ شده! دوست ندارم بی ترمی رووووووووووووو

سلام عزیزم..
نه بابا..اشتباه نوشتم؟؟ننوشتم مصلی؟؟
بعلی..ماشاا.. جمعمونم که همیشه جمعه:دی
منزوی نشدم که.. فقط یه حرف و تجربه بود..
بعلی~~
نه بابا.. چیش دلتنگی داره.. ما که اهل درس و حبس شدن نیستیم.. واسه ما شکنجه است والا..

زهرا سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:01

تو ممد و نیما چتونه دیگه به من سر نمی زنین؟؟؟نامردا!!!!!فقط واسه من وقت ندارین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بابا موضوع رو جمعیتی نکن.. من میخونم ولی کلآ واسه همه خاموشم و کامنت نمیذارم..مدارکشم موجوده.. برو تو بلاگ بچچه ها ببین..بعدشم نه که ما بلاگ هم کامنت میذاریم انقدر منو دعوام میکنی؟؟ خب گناه دارم من..قضیه وقت داشتن نیست.. اونم واسه دوست گلی مثل تو عزیزم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد